تامین مالی یا سرمایه گذاری خطرپذیر نوعی تامین مالی با سود پربازده و ریسک بالا اما جذاب !
سرمایه گذاری مخاطره آمیز (VC) نوعی سرمایه خصوصی و نوعی تامین مالی است که سرمایه گذاران به شرکت های راه اندازی و کسب و کارهای کوچکی که تصور می شود پتانسیل رشد بلندمدت دارند ارائه می کنند. سرمایه گذاری خطرپذیر عموماً از سرمایه گذاران ثروتمند، بانک های سرمایه گذاری و هر مؤسسه مالی دیگری تأمین می شود. با این حال، همیشه شکل پولی به خود نمی گیرد. همچنین می تواند در قالب تخصص فنی یا مدیریتی ارائه شود. سرمایه مخاطرهپذیر معمولاً به شرکتهای کوچک با پتانسیل رشد استثنایی، یا به شرکتهایی که به سرعت رشد کردهاند و به نظر میرسد آماده ادامه گسترش هستند، تخصیص مییابد.
اگرچه ممکن است برای سرمایهگذارانی که سرمایهگذاری میکنند خطرناک باشد، پتانسیل بازدهی بالاتر از حد متوسط یک بازده جذاب است. برای شرکتهای جدید یا سرمایهگذاریهایی که سابقه عملیاتی محدودی دارند (زیر دو سال)، سرمایهگذاری خطرپذیر به طور فزایندهای به یک منبع محبوب – حتی ضروری – برای جمعآوری پول تبدیل میشود، بهویژه اگر دسترسی به بازارهای سرمایه ، وامهای بانکی یا سایر ابزارهای بدهی نداشته باشند. نقطه ضعف اصلی این است که سرمایه گذاران معمولاً در شرکت دارای سهام می شوند و بنابراین در تصمیم گیری های شرکت حرفی برای گفتن دارند.
در یک معامله سرمایه گذاری خطرپذیر، سهام بزرگی از یک شرکت ایجاد می شود و از طریق مشارکت های محدود مستقل که توسط شرکت های سرمایه گذاری مخاطره آمیز ایجاد می شود، به تعدادی سرمایه گذار فروخته می شود. گاهی اوقات این مشارکت ها شامل مجموعه ای از چندین شرکت مشابه است.
با این حال، یک تفاوت مهم بین سرمایه گذاری خطرپذیر و سایر معاملات سهام خصوصی این است که سرمایه گذاری خطرپذیر تمایل دارد بر شرکت های نوظهور متمرکز شود که برای اولین بار به دنبال منابع مالی قابل توجه هستند، در حالی که سهام خصوصی تمایل دارد به شرکت های بزرگتر و با سابقه تری که به دنبال تزریق سهام یا سرمایه گذاری هستند، کمک مالی کند. فرصتی برای بنیانگذاران شرکت برای انتقال برخی از سهام مالکیت خود.
سرمایه گذاری خطرپذیر زیرمجموعه ای از سهام خصوصی (PE) است. در حالی که ریشه های PE را می توان به قرن نوزدهم ردیابی کرد، سرمایه گذاری خطرپذیر تنها پس از جنگ جهانی دوم به عنوان یک صنعت توسعه یافت.
ژرژ دوریو، استاد مدرسه بازرگانی هاروارد، عموماً به عنوان “پدر سرمایه گذاری خطرپذیر” در نظر گرفته می شود. او شرکت تحقیق و توسعه آمریکا (ARD) را در سال ۱۹۴۶ راه اندازی کرد و یک صندوق ۳.۵ میلیون دلاری برای سرمایه گذاری در شرکت هایی که فناوری های توسعه یافته در طول جنگ جهانی دوم را تجاری می کردند، جمع آوری کرد. اولین سرمایه گذاری ARDC در شرکتی بود که جاه طلبی داشت از فناوری اشعه ایکس برای درمان سرطان استفاده کند. ۲۰۰۰۰۰ دلاری که دوریوت سرمایهگذاری کرد، زمانی که شرکت در سال ۱۹۵۵ عمومی شد، به ۱.۸ میلیون دلار تبدیل شد .
بحران مالی ۲۰۰۸ ضربه ای به صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر وارد کرد زیرا سرمایه گذاران نهادی که به منبع مهمی از سرمایه تبدیل شده بودند، کیف پول خود را محکم کردند. ظهور یونیکورن ها یا استارت آپ هایی که بیش از یک میلیارد دلار ارزش دارند، مجموعه متنوعی از بازیگران را به این صنعت جذب کرده است. صندوقهای مستقل و شرکتهای سهام خصوصی برجسته به انبوهی از سرمایهگذاران پیوستهاند که به دنبال سود چند برابری در محیطی با نرخ بهره پایین هستند و در معاملات بلیط بزرگ شرکت کردهاند. ورود آنها منجر به تغییراتی در اکوسیستم سرمایه گذاری خطرپذیر شده است.
اگرچه عمدتاً توسط بانکهای واقع در شمال شرقی تأمین مالی میشد، سرمایههای خطرپذیر پس از رشد اکوسیستم فناوری در ساحل غربی متمرکز شد. Fairchild Semiconductor که توسط هشت مهندس (“هشت خائن”) از آزمایشگاه نیمه هادی ویلیام شاکلی راه اندازی شد، به طور کلی اولین شرکت فناوری است که بودجه VC را دریافت می کند. سرمایهگذاری آن توسط شرمن فرچایلد، صنعتگر ساحل شرقی از شرکت Fairchild Camera & Instrument Corp، تامین شد.
آرتور راک، یک بانکدار سرمایه گذاری در Hayden, Stone & Co در شهر نیویورک، به تسهیل این معامله کمک کرد و متعاقباً یکی از اولین شرکت های VC را در سیلیکون ولی راه اندازی کرد. دیویس اند راک برخی از تاثیرگذارترین شرکت های فناوری از جمله اینتل و اپل را تامین مالی کرد. ۲ تا سال ۱۹۹۲، ۴۸ درصد از کل دلارهای سرمایه گذاری به شرکت های ساحل غربی رفت. صنایع ساحل شمال شرقی تنها ۲۰ درصد را به خود اختصاص داده است. ۳
طبق گفته Pitchbook و National Venture Capital Association (NVCA)، وضعیت تغییر چندانی نکرده است. در طول سه ماهه چهارم سال ۲۰۲۱، شرکت های ساحل غربی بیش از یک سوم کل معاملات (اما بیش از ۶۰ درصد ارزش معاملات) را به خود اختصاص دادند در حالی که منطقه آتلانتیک میانه حدود یک پنجم کل معاملات (و تقریباً ۲۰ درصد) را به خود اختصاص داد. از تمام ارزش معامله).
با این حال، در سه ماهه چهارم سال ۲۰۲۱، بیشتر اقدامات به سمت غرب میانه تغییر کرد: ارزش معاملات در دنور ۲۶۵ درصد و در شیکاگو ۳۳۱ درصد افزایش یافت. در حالی که تعداد معاملات ساحل غربی در حال کاهش است، منطقه خلیج سانفرانسیسکو با ۶۳۰ معامله به ارزش ۲۵ میلیارد دلار همچنان بر دنیای VC غالب است.
شرکت های آمریکایی تحت حمایت VC نزدیک به ۳۳۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ جمع آوری کردند – تقریباً دو برابر رکورد قبلی ۱۶۶.۶ میلیارد دلاری که در سال ۲۰۲۰ ثبت شده بود .
مجموعه ای از نوآوری های نظارتی بیشتر به محبوبیت سرمایه خطرپذیر به عنوان یک راه تامین مالی کمک کرد.
این سه پیشرفت باعث رشد سرمایههای مخاطرهآمیز شدند و دهه ۱۹۸۰ به یک دوره رونق برای سرمایهگذاری مخاطرهآمیز تبدیل شد، با سطح سرمایهگذاری به ۴.۹ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۷. شرکت های اینترنتی با ارزش بر اساس برخی برآوردها، سطح بودجه در آن دوره به ۳۰ میلیارد دلار رسید. اما بازده های وعده داده شده محقق نشد زیرا چندین شرکت اینترنتی با ارزش های بالا که در فهرست عمومی قرار داشتند از کار افتادند و راه خود را به سمت ورشکستگی سوزاندند.
برای کسبوکارهای کوچک، یا برای کسبوکارهای آیندهدار در صنایع نوظهور، سرمایههای خطرپذیر عموماً توسط افراد با ارزش خالص بالا (HNWIs) – که اغلب بهعنوان « سرمایهگذاران فرشته » نیز شناخته میشوند – و شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر ارائه میشوند. انجمن ملی سرمایه گذاری مخاطره آمیز (NVCA) سازمانی متشکل از صدها شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر است که برای سرمایه گذاری شرکت های نوآور پیشنهاد می کنند.
سرمایه گذاران فرشته معمولاً گروه متنوعی از افراد هستند که ثروت خود را از طریق منابع مختلف جمع آوری کرده اند. با این حال، آنها تمایل دارند خودشان کارآفرین باشند یا مدیرانی که اخیراً از امپراتوری های تجاری که ساخته اند بازنشسته شده اند.
سرمایه گذاران خودساخته که سرمایه گذاری خطرپذیر را ارائه می کنند، معمولاً چندین ویژگی کلیدی مشترک دارند. اکثریت به دنبال سرمایهگذاری در شرکتهایی هستند که به خوبی مدیریت میشوند، یک طرح تجاری کاملاً توسعهیافته دارند و برای رشد قابل توجهی آماده هستند. این سرمایه گذاران همچنین احتمالاً به سرمایه گذاری هایی پیشنهاد می دهند که در صنایع یا بخش های تجاری مشابه یا مشابهی که با آنها آشنایی دارند، درگیر هستند. اگر واقعاً در آن زمینه کار نکرده اند، ممکن است آموزش آکادمیک در آن داشته باشند. یکی دیگر از اتفاقات متداول در میان سرمایه گذاران فرشته، سرمایه گذاری مشترک است ، که در آن یک سرمایه گذار فرشته در کنار یک دوست یا شریک مورد اعتماد، که اغلب سرمایه گذار فرشته دیگری است، سرمایه گذاری می کند.
اولین قدم برای هر کسب و کاری که به دنبال سرمایه گذاری خطرپذیر است، ارائه یک طرح تجاری، چه به یک شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر یا یک سرمایه گذار فرشته است. در صورت علاقه مندی به پیشنهاد، شرکت یا سرمایه گذار باید بررسی لازم را انجام دهد ، که شامل بررسی کامل مدل کسب و کار ، محصولات، مدیریت، و سابقه عملیاتی شرکت و موارد دیگر است.
از آنجایی که سرمایه گذاری مخاطره آمیز تمایل دارد مقادیر دلاری بیشتری را در شرکت های کمتری سرمایه گذاری کند، این تحقیق پیشینه بسیار مهم است. بسیاری از متخصصان سرمایه گذاری خطرپذیر تجربه سرمایه گذاری قبلی را داشته اند، اغلب به عنوان تحلیلگر تحقیقات سهام . دیگران دارای مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت بازرگانی (MBA) هستند. متخصصان سرمایه گذاری خطرپذیر نیز تمایل دارند بر روی یک صنعت خاص تمرکز کنند. به عنوان مثال، یک سرمایه گذار خطرپذیر که در مراقبت های بهداشتی تخصص دارد، ممکن است تجربه قبلی به عنوان یک تحلیلگر صنعت مراقبت های بهداشتی داشته باشد.
پس از انجام بررسی های لازم، شرکت یا سرمایه گذار تعهد سرمایه گذاری در ازای حقوق صاحبان سهام در شرکت را می دهد. این وجوه ممکن است به یکباره تأمین شود، اما معمولاً سرمایه به صورت دور ارائه می شود. سپس شرکت یا سرمایهگذار نقش فعالی در شرکت سرمایهگذاریشده دارد و پیشرفت آن را قبل از آزاد کردن وجوه اضافی، مشاوره و نظارت میکند.
سرمایه گذار پس از یک دوره زمانی، معمولاً چهار تا شش سال پس از سرمایه گذاری اولیه، با شروع یک ادغام ، خرید یا عرضه اولیه عمومی (IPO) از شرکت خارج می شود.
مانند اکثر متخصصان صنعت مالی، سرمایهگذاران خطرپذیر تمایل دارند روز خود را با نسخهای از وال استریت ژورنال ، فایننشال تایمز و سایر نشریات تجاری معتبر شروع کنند. سرمایه گذاران خطرپذیر که در یک صنعت تخصص دارند، تمایل دارند در مجلات تجاری و مقالات خاص آن صنعت نیز مشترک شوند. همه این اطلاعات اغلب هر روز همراه با صبحانه هضم می شود.
برای حرفه ای های سرمایه گذاری خطرپذیر، بیشتر مابقی روز پر از جلسات است. این جلسات دارای طیف گسترده ای از شرکت کنندگان است، از جمله سایر شرکا و/یا اعضای شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر او، مدیران اجرایی در یک شرکت نمونه کار موجود، مخاطبین در زمینه تخصص، و کارآفرینان نوپا که به دنبال سرمایه گذاری هستند.
به عنوان مثال، در یک جلسه صبح زود، ممکن است بحث گسترده ای در مورد سرمایه گذاری های بالقوه پرتفوی وجود داشته باشد. تیم بررسی دقیق مزایا و معایب سرمایه گذاری در شرکت را ارائه خواهد کرد. ممکن است برای روز بعد رای “در اطراف میز” در مورد اضافه کردن یا عدم اضافه کردن شرکت به پورتفولیو برنامه ریزی شود.
ممکن است یک جلسه بعد از ظهر با یک شرکت نمونه کار فعلی برگزار شود. این بازدیدها به طور منظم انجام می شود تا مشخص شود که شرکت تا چه اندازه روان کار می کند و آیا سرمایه گذاری انجام شده توسط شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر به طور عاقلانه استفاده می شود. سرمایه گذار خطرپذیر مسئول یادداشت های ارزیابی در طول جلسه و بعد از آن است و نتیجه گیری را در بین بقیه شرکت ها پخش می کند.
پس از گذراندن بیشتر بعد از ظهر برای نوشتن آن گزارش و بررسی سایر اخبار بازار، ممکن است یک جلسه شام زودهنگام با گروهی از کارآفرینان نوپا که به دنبال سرمایه برای سرمایه گذاری خود هستند، برگزار شود. متخصص سرمایه گذاری خطرپذیر متوجه می شود که شرکت نوظهور چه نوع پتانسیلی دارد و تعیین می کند که آیا جلسات بعدی با شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر تضمین شده است یا خیر.
پس از آن جلسه شام، زمانی که سرمایهگذار خطرپذیر سرانجام برای شب به خانه میرود، ممکن است گزارش بررسی دقیق شرکت را که روز بعد در مورد آن رأیگیری میشود، همراه داشته باشند ، و یک فرصت دیگر برای بررسی همه حقایق و ارقام اساسی قبل از جلسه رایگیری داشته باشند. جلسه صبحگاهی
اولین سرمایه گذاری خطرپذیر تلاشی برای شروع یک صنعت بود. برای این منظور، ژرژ دوریو به فلسفه مشارکت فعال در پیشرفت استارتاپ پایبند بود. او بودجه، مشاوره و ارتباطات را برای کارآفرینان فراهم کرد.
اصلاحیه ای در قانون SBIC در سال ۱۹۵۸ منجر به ورود سرمایه گذاری های تازه کار بیشتری در کسب و کارهای کوچک و استارت آپ ها شد. افزایش سطح بودجه برای صنعت با افزایش مشابهی در تعداد مشاغل کوچک شکست خورده همراه بود. ۱ با گذشت زمان، شرکت کنندگان در صنعت VC حول فلسفه اصلی دوریوت برای ارائه مشاوره و پشتیبانی به کارآفرینان ایجاد کسب و کار متحد شده اند.
به دلیل نزدیکی این صنعت به دره سیلیکون، اکثریت قریب به اتفاق معاملاتی که توسط سرمایه گذاران خطرپذیر تامین می شود، در صنعت فناوری – اینترنت، مراقبت های بهداشتی، سخت افزار و خدمات کامپیوتری، و تلفن همراه و مخابرات است. اما سایر صنایع نیز از بودجه VC بهره مند شده اند. نمونه های قابل توجه Staples و Starbucks هستند که هر دو پول سرمایه گذاری دریافت کردند.
سرمایه گذاری خطرپذیر نیز دیگر در اختیار شرکت های نخبه نیست. سرمایه گذاران نهادی و شرکت های مستقر نیز وارد میدان شده اند. برای مثال، غولهای فناوری گوگل و اینتل دارای صندوقهای سرمایهگذاری مجزا برای سرمایهگذاری در فناوریهای نوظهور هستند. ۱۰ ۱۱ در سال ۲۰۱۹، استارباکس همچنین یک صندوق سرمایه گذاری ۱۰۰ میلیون دلاری را برای سرمایه گذاری در استارتاپ های مواد غذایی اعلام کرد. ۱۲
با افزایش میانگین اندازه معاملات و حضور بازیگران نهادی بیشتر در ترکیب، سرمایه گذاری خطرپذیر در طول زمان بالغ شده است. این صنعت در حال حاضر مجموعهای از بازیگران و انواع سرمایهگذاران را شامل میشود که بسته به تمایلشان برای ریسک، در مراحل مختلف تکامل یک استارتآپ سرمایهگذاری میکنند.
نوآوری و کارآفرینی هسته اصلی اقتصاد سرمایه داری است. با این حال، کسبوکارهای جدید اغلب سرمایهگذاریهای بسیار پرخطر و هزینه بر هستند. در نتیجه، سرمایه خارجی اغلب به دنبال گسترش ریسک شکست است. در ازای پذیرش این ریسک از طریق سرمایه گذاری، سرمایه گذاران در شرکت های جدید می توانند حقوق صاحبان سهام و حق رای را برای سنت دلار بالقوه به دست آورند. بنابراین، سرمایه گذاری خطرپذیر به استارتاپ ها اجازه می دهد تا از زمین شروع کنند و بنیانگذاران بتوانند چشم انداز خود را تحقق بخشند.
شرکتهای جدید اغلب موفق نمیشوند، و این بدان معناست که سرمایهگذاران اولیه میتوانند تمام پولی را که صرف آن میکنند از دست بدهند. یک قانون کلی رایج این است که به ازای هر ۱۰ استارت آپ، سه یا چهار استارتاپ به طور کامل شکست می خورند. سه یا چهار نفر دیگر یا مقداری پول از دست میدهند یا فقط سرمایه اولیه را برمیگردانند، و یک یا دو نفر بازده قابلتوجهی دارند.
بسته به مرحله شرکت، چشماندازهای آن، میزان سرمایهگذاری و رابطه بین سرمایهگذاران و بنیانگذاران، VCها معمولاً بین ۲۵ تا ۵۰ درصد از مالکیت یک شرکت جدید را به خود اختصاص میدهند.
سرمایه گذاری خطرپذیر زیرمجموعه ای از سرمایه خصوصی است. علاوه بر VC، سهام خصوصی همچنین شامل خریدهای اهرمی، تامین مالی میزانسن، و قرار دادن خصوصی است.
در حالی که هر دو به شرکتهای نوپا پول میدهند، سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً سرمایهگذاران حرفهای هستند که در مجموعه گستردهای از شرکتهای جدید سرمایهگذاری میکنند و راهنمایی عملی ارائه میکنند و از شبکههای حرفهای خود برای کمک به شرکت جدید استفاده میکنند. از سوی دیگر، سرمایهگذاران فرشته معمولاً افراد ثروتمندی هستند که دوست دارند در شرکتهای جدید بیشتر به عنوان یک سرگرمی یا پروژه جانبی سرمایهگذاری کنند و ممکن است همان راهنماییهای تخصصی را ارائه ندهند. سرمایه گذاران فرشته نیز ابتدا تمایل به سرمایه گذاری دارند و بعداً VC ها به دنبال آنها قرار می گیرند.
دادههای NVCA و PitchBook نشان میدهد که شرکتهای دارای پشتوانه سرمایهگذاری در سال ۲۰۲۱ رکورد ۳۳۰ میلیارد دلار را جذب کردهاند، در مقایسه با مجموع ۱۶۶ میلیارد دلاری که در سال ۲۰۲۰ مشاهده شد – که قبلا یک رکورد بود. سرمایهگذاریهای بزرگ و در مراحل پایانی، محرکهای اصلی عملکرد قوی باقی ماندهاند: معاملات کلان ۱۰۰ میلیون دلاری یا بیشتر در حال حاضر به سطح بالایی رسیده است.
روند قابل توجه دیگر افزایش تعداد معاملات با سرمایه گذاران VC غیر سنتی، مانند صندوق های سرمایه گذاری مشترک، صندوق های تامینی، سرمایه گذاران شرکتی و سرمایه گذاران متقاطع است. در همین حال، سهم سرمایهگذاران فرشته قویتر شده و به رکوردهای بالاتری نیز رسیده است.
اما افزایش بودجه بهعنوان تعداد معاملات یا تعداد معاملات تأمینشده توسط پول VC به اکوسیستم بزرگتر تبدیل نمیشود. NVCA تعداد معاملات در سال ۲۰۲۲ را ۸۴۰۶ در مقایسه با ۱۲۳۶۲ در سال ۲۰۲۰ پیش بینی می کند .
تأمین مالی در مراحل پایانی محبوبیت بیشتری پیدا کرده است زیرا سرمایه گذاران نهادی ترجیح می دهند در سرمایه گذاری های کم خطر سرمایه گذاری کنند (برخلاف شرکت های مرحله اولیه که در آن خطر شکست زیاد است).